تبلیغات

Thursday, March 09, 2006

زندگی


گفتي كه به احترام دل باران باش، باران شدم و به روي گل باريدم گفتي كه ببوس روي نيلوفر را، از عشق تو گونه هاي او بوسيدم گفتي كه ستاره شو دلي روشن كن، من هم چو گل ستاره ها تابيدم گفتي كه براي باغ دل پيچك باش، بر ياسمن نگاه تو پيچيدم گفتي كه براي لحظه اي دريا شو، دريا شدم و تو را به ساحل ديدم گفتي كه بيا و لحظه اي مجنون باش، مجنون شدم و ز دوريت ناليدم گفتي كه شكوفه كن به فصل پاييز، گل دادم و با تو سخت روييدم گفتي كه بيا و از وفايت بگذر، از لحظه ي بي وفاي
صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو موج زلف تو عجب می شکند صاحب دل صبر کن عشق نمک گیر شود بعد برو خواب دیدی که دلی دست به دامان تو شد صبر کن خواب تو تعبیر شود بعدبرو
من غم را در سكوت .......سكوت را در شب .......شب را در بستر ......بستر را براي انديشه به تو......دوست دارم
زندگي به من آموخت كه اشك بديزم اما به من نياموخت كه چگونه زندگي كنم

No comments: