تبلیغات

Tuesday, April 11, 2006

باران عشق

باز باران با ترانه بازباران بي ترانه گريه هايم عاشقانه مي خورد بر سقف قلبم ياد ايام تو را داشتن مي زند سيلي به صورت .یاورت شايد نباشد مرده است قلبم ز دستت فكر آنكه با تو بودم با تو بودم شاد بودم توي دشت آن نگاهت گم شدن در خاطراتت ****** عشق يعني ... كاري كني كه جز عشق تو هيچي نبينه. عشق يعني ... اين فكر كه چقدر خوبه اون تو رو بخواد. عشق يعني ... قشنگ ترين لباستو براش بپوشي. عشق يعني ... ترانه اي كه تو رو به ياد اون ميندازه. عشق يعني ... بذاري از خودش تعريف كنه. عشق يعني ... منتظر تلفنش باشي. عشق يعني ... بدوني واسه تولدش چه هديه اي دوست داره. عشق يعني ... ديدن خوشحاليش. عشق يعني ... غرورشو جريحه دار نكني. عشق يعني ... سليقه شو مسخره نكني**** نمي دانم محبّت را بر چه کاغذي بنويسم ،که هرگز پاره نشود. بر چه ديواري بنويسم که هرگز پاک نشود . بر چه گلي بنويسم، که هرگز پرپر نشود. بر چه آبي بنويسم ،که هرگز گل آلود نشود و سرانجام بر چه قلبي بنويسم که هرگز سنگ نشود ***** ****به حقيقت تنهايي ايمان آوردم...به رابطه نا محسوسمان با ديگران که نزديکترينشان دورترينند به قلبمان...و غريبه هايي که گمان مي کنيم با قلبمان آشنايي دارند تنها رهگذراني هستند که فقط نگاهشان در يک جا به نگاهمان گره خورده است و گمان آشنايي برده ايم.....غبار سرد خاطرات وجودم را متشنج مي کند....هيجاني در وجودم سرکوب مي شود......صداها فرياد مي زنند که تو تنها گمان آشنايي مي بري....همه در اين وادي تنها آفريده شديم.....حقيقت هولناکي اس

No comments: