خنده آدم ها هميشه از دلخوشي نيست . گاهي شکستن دلي کمتر از آدم کشي نيست . کاهي دل اينقدر تنگ ميشه که گريه هم کم ميياره . يک حرف ساده هم گاهي چقدر غم ميياره
بهش گفتم دوست دارم گفت خفه شو گفتم تنها تو تو قلبمي گفت خفه شو گفتم ميمرم برات گفت خفه شو گفتم عاشقتم گفت خفه شو گفتم راستي ميخوام بگيرمت گفت هان چي گفتي گفتم خفه شو
هر کس به طريقي دل ما مي شکند بيگانه جدا دوست جدا مي شکند بيگانه اگر مي شکند حرفي نيست من در عجبم دوست چرا مي شکند بشکست دلم کسي صدايش نشنيد آري دل مرد بي صدا مي شکند آري دل مرد بي صدا مي شکند
من کتاب نبوده ام ... که بخواني ... که نخواني ... که خسته شوي ... که خسته نشوي ... که ورق بخورم ... که ورق نخورم ... که خاک بخورم ... که خاک نخورم ... که اعجاب انگيز باشم ... که اعجاب انگيز نباشم ...که گم بشوم ... که گم نشوم ... که سياه باشم ... که سياه نباشم ... که آخرين برگم تلخ باشد ... که آخرين برگم تلخ نباشد ... من کتاب نبوده ام هرگز ! من دفترم ! مرا بنويس و زندگی کن!!!!!
بوته گلی که از زیبای وکرامت زبان زد عام وخاص بود روزی به یک جوانه که کنارش بود کمک کرد تا رشد کند تا در اینده مردم از سایه ومیوه ان استفاده کنند نمی دانست که این درخت بی عار وبی بار بود از شرایط موجود خوب استفاده کرد بزرگ بزرگتر شد بوته به ان گفت کمی نور می خواهم و اب
گفت این شرایط برای من کافی است نمی توانم با توتقسیم کنم وبرای رشد بیشتر نیاز دارم
بوته آهی کشید و زیر ریشه های درخت خشکید اما روزگاراین طور نگذشت!!!!!!!
دوباره شب ، دوباره سکوت ، دوباره تنهايي ، دوباره من و يک دنيا خاطره . دوباره تنها شدم دوباره دلم تنگ است به اندازه ي غم يک گل پژمرده. به اندازه ي سوز و تب يک دشت باران نخورده به اندازه ي اندوه يک مرغ قفسي دلم . دوباره صورتم نم اشک را حس کرد . دوباره باران به انتظار نشسته . اما دوباره درد به مدارا نشسته . دوباره دل شوره به دل نهفته . اما دوباره مي خواهم به سوي تو بيام . دوباره دلم هواي تو کرده . کاش ميشد هميشه از تو بنويسم
تنها تو را مي پرستم، تنها به تو عشق مي ورزم، تنها با تو قدم بر مي دارم، تنها مي خواهمت، تنهاي تنها................................
يه روز ترکه به دوست دخترش ميگه ميخواي اونجايي که ختنه کردمو نشونت بدم دختره خوشهال ميشه ميگه آره آره ميگه ببين اون طرف خيابون تو اون بيمارستانه
نماز خوندن معتادا: بسم الله لحمان لحيم .قفلو داد به احد .......احد داد به شمد......لم داد اين ور.....لم داد اون ور........ولم کن بابا کفرش دراومد احد
با تو چه زندگی های تو رویا هام که داشتم تکوتنها بودم اما تورو تنها نمی زاشتم دم مرگ رسیدم اما به هوای تو نمردم دارم از تو می نویسم که نگی دوست ندارم از تو که با یک نگاهت زیرو رو شد روزگارم موقع نوشتن ووقت اسم گذاشتن کسی رو جز تو نداشتن اسمی جوز تونمی زاشتم من تمام قصه هام از غصه توست اگه غمگین اون از غصه توست هی میخواستم که بگم که بدونی حالمو اما ترس ودلهره خط می زد خیالمو
تركه ميخ ميره تو پاش نميتونه درش بياره كجش ميكنه
قزوينی کنار زمين فوتبال دراز کشيده بوده....بهش ميگن جناب شما بازيکنی؟؟؟ ميگه:نه من برانکاردم
اخوند و مي زارند داور بازيه فوتبال....بازي شروع ميشه علي دايي يه شوت مي زنه ميره بيرون اخونده ميگه گل..گل تيمه حريف ميگه اخه توپ رفت بيرون اخونده ميگه چون نيتش گل بود پس گل حساب ميشه
ترکه ميميره همه جوکا تموم ميشه
من از خـدا يـه گل خواسـتــم،اون بـه مـن يـه بـاغ داد من از خدا يه درخت خواستم،اون به من يه جنگل داد من از خـدا يـه دوسـت خواسـتم،اون به من تو رو داد اگه اينـو برام پـس بفرستي از بـهترين دوستـام هسـتي حالا اينو براي تمام ليستت بفرست تا ببيني چند نفر اينو برات ميفرستن منتظرم
به تركه ميگن تواگه خالي نميبندي كه چين بودي اسمه يه خيابونشو بگو بينم تركه يكم فكر ميكنه ميگه خيابان شهيد بروسلي
به ترکه می گن ديويد بکهام رو می شناسی ؟ می گه : آره سره کوچمون تعويض روغنی داره.
مي گن تركه در سر پست نگهباني خري را با تير مي زنه فرداي همان روز تيتر اول روزنامه ها اين است:باز هم بـــــــرادر كشــــــي.
يه روز به زن رشتيه تيكه مي ندازن زنه به شوهرش ميگه شوهرش به اونيكه تيكه انداخته ميگه زود برو بوسش كن از دلش در بيار
ميدوني شباهت ادم مجرد با لباس توي ماشين لباسشويي چيه؟ هر دو شون تو كف هستند
به رشتي ميگن چرا رفتي زينرو گرفتي كه ايدز داره؟ ميگه آخه خواستم حاله بچه محلا رو بگيرم
دروغ نباشد.........خواب تو را شايد......!سرزنشم نكن.........دلم باز هوايي آسمان شده.........نه تنهايي نه! اينبار با هم......!پرواز........ديده اي؟؟چشيده اي؟؟بايد چيزي شبيه سرسره باشد.......يا شايد بزرگ تر از آن...مثل لبخند كم ديده ات!لبخندبزن و مرد بمان......من مردانگيات را مي خواهم..........و رنا نگي پر ترس نديده ام رااااا.........!نمي دانم.........دعا كن..............تا من بلند شوم........و با م بسوي آسمان بدويم..........!!!نه دروغ نباشد.......!!!پرواز كنيمً!!!
غروب شد خورشید رفت. آفتابگردان دنبال خورشید میگشت ناگهان ستاره ای چشمک زد آفتابگردان سرش را پایین انداخت. آری.... گلها هیچوقت خیانت نمیکنند
يه ترکه مسجد می سازه واسه اينکه مشتری هاش زياد بشه يه پارچه ميزنه که : نماز صبح ۱ رکعت اون هم بدون وضو.
سوسکه مست مي کنه و مي ره جلوي دم پايي و مي گه: بزن، ده بزن ديگه لعنتي !!!
يه تركه باباش ميميره ميشه يتيم. مامانش ميميره ميشه دو تيم. همه خانوادش ميميرن ميشه تيم ملي!-
یه مگسه دستشو میندازه دور گردن دوست دخترش میگه : می دونی عزیزم از گه بیشتر می خوامت
يه روز يه رشتيه و يه لره و يه ترکه 3 تايي ميرن دزدي از بد واقعه صاب خونه از خواب بيدار ميشه اين سه تا تو حول و ولاي اينکه کجا برن قايم شن سه تا يي ميرن تو سه تا گو ني که اونجا افتاده بود صاب خونه مياد گونيا رو ميبينه و به اولي لگد ميزنه لره صداي گردو در مياره به دومي لگد ميزنه رشتيه صداي نون خشک در مياره به سومي هر چي لگد مي زنه صدا ازش در نمياد هي لگد مي زنه تا اخر ترکه از گوني مياد بيرون کثافت احمق لجن من اردم ارد که صدا نداره
زن رشتيه شب عروسي ميپرسه: بلدي چي کار کني كه؟ رشتيه ميگه: آره منتظرم يکي بياد، برم زير تخت!
سر دفتر عالم معناي عشق است سر بيت قصيده ي جواني عشق است اي انكه خبر نداري از عالم عشق اين نكته بدان كه زندگاني عشق است
اگر چشمان من دریاست تویی فانوس شبهایش
اگر حرفی زدم از گل توی معنا و مفهومش
به لبخندت که همچو لبخند گلهاست
به رخسارت که چون مهتاب زیباست
ای مادرم تا زنده هستم
تو را من دوست دارم می پرستم
torke mire ampool bezane, parastare mige shalvareto darbiar, torke mige man khejalat mikesham aval to dar biar
دو تا مرغ داشتن براي هم دردل ميكردن. اولي ميگه بدبخت شدم! اون يكي ميگه چرا؟ ميگه آخه تو جيب دخترم عكس خروس پيدا كردم! دومي ميگه اينكه چيزي نيست من تو كيف بچم تخم مرغ پيدا كردم!
يارو تركه عرق ميخوره ميبرنش كلانتري شلاقش بزنن. افسرِ چند تا شلاق ميزنه، بعد شلاقو ميده به يكي ديگه ميگه: برادر حسين! بيا شماهم يه فيضي ببر! يارو هم چند تا ميزنه و ميده به اونيكي ميگه: برادر اكبر شما هم بيا يه فيضي ببر! خلاصه چند نفري دهن يارو رو .... بعد كه كارشون تموم ميشه ميان از اتاق برن بيرون، تركه ميگه: برادرا! لااقل درِ فيضيه رو ببندين!
وقتي از مادر متولد شدم صدايي در گوشم طنين انداخت كه بعد از اين با تو خواهم بود به اوگفتم :كيستي ؟ گفت :غم, فكر كردم غم عروسكي خواهد بود كه من بعد ها با او بازي خواهم كرد ولي بعدها فهميدم من عروسكي هستم در دستان غم
نفسم گرفته از اين زمانه دلم شکسته ازاين غروب به خود مي نگرم که تنها بايد به اين نبرد نا برابر بروم اما هنور اميدي براي زندگي دارم که مي توانم زندگي را براي خود معني کنم گه گاهي به پنچره قلبم نگاه ميکنم مي بينم که هنوز چيز کوچکي از باغچه قلبم هست اما افسوس که درخت سيب باغچه قلبم در حال پژمرده شدن است برگ هاي ان رخته همش يک دانه سيب دارد اين موضوع بيشتر مرا نگران مي کند اما با خود مي گويم مهم نيست باغچه را از درست دادم يک سیب هم روش. اما امید به من میگه این سیب را به دست صاحبش بده تا معجزه را ببینی نه نتها یک باغچه بلکه باغ به تو می دهد اما باز نگرانی سراغم می اید به دست کدوم باغبانی بدم که باغی به من بده نه سرابی از این باغ قشنگ که همش یک بیابانی خشک و برهوت بیش نیست
چقدرسخته توچشماي کسي که تمام عشقت رودزديده و بجاش يه زخم هميشگي روبه قلبت هديه داده زل بزني وبه جاي اينکه لبريزازکينه ونفرت بشي حس کني هنوزهم دوستش داري.....
pesar irooni ghool biabooni khodet midooni eyne meimooni shalvaret lie kafshet melie tipet hevie kafshat gelie jibet khalie pozet kheilie pesar iroono ghoraze zaboonesh ham deraze ye yare hoghe baze ba ye jian ghoraze sar be saram mizare karo bari nadare hamash paye ghomare az karo dars bizare pesar irooni pashmaloo sigario boo gandoo
غضنفر به مدرسه پسرش احضار شد مدير مدرسه اون رو به کناری کشيد و گفت : آقا، شما بايد مواظب پسرتون باشيد غضنفر گفت : مگه چي کار کرده مدير گفت : به يکي از دانش آموزان تجاوز کرده غضنفر نگاهي کرد و گفت : خيالم راحت شد، فکر کردم خدايي نکرده شيشه مدرسه رو شکسته
منتظر باش اما معطل نشو، تحمل كن اما توقف نكن، قاطع باش اما لجباز نباش، صريح باش اما گستاخ نباش بگو آره اما نگو حتما، بگو نه ولي نگو ابدا....
رشتی به رفیقش می گه: خاک بر سر بی غیرتت .خانومم عکس ابجیتو رو سینه عباس اقا خالکوبی شده دیده
هنوز عاشق ترينم اي تو تنها باور من... به غير از با تو بودن نيست هوايي بر سر من... هنوز عطر تو مونده در فضاي خانه ي من... هنوزم بي قراراين دل ديوونه ي من... فراموشم نكن فراموشم نكن... تويي تنها دليل بودن من
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من/شب هجران نکند میل دل آزاری من/روزگاری که جنون رونق بازارم بود/تو نبودی که بیایی پی دلداری من/برگ پاییزیم و خسته دل از باد خزان/باغبان نیز نیامد پی دلداری من
ضد حال يعني چي؟ .. 1- سر سفره عقد عروس خانوم بگه نه 2- روز آخر خدمت سربازي اضافه خدمت بخوري 3- يك قدمي خط پايان مسابقه دو به زمين بيفتي و آخر بشي 4- درس رو بلد نباشي و پنج دقيقه مونده به زنگ تفريح استاد اسمتو صدا كنه 5- ضد حال يعني اينكه اين مطلب رو از قبل خونده باشي
يارو به گارسونه ميگه: عرق داريد؟ گارسونه به آرامي ميگه: آره يارو ميگه: پس کاپشن تنت کن سرما نخوري
که با وقتی به دنیا امدم با عشق گریه کردم وبا عشق مرا در اغوش گرفتن وبا عشق بزرگ شدم ودر ادامه عشق بود زندگی من عجیم شده بود اما نگران هستم که هنگام مرگم وهنگام خاک کردنم کسی نباشد مرا با عشق دفن کند عشق عشق خاک خاک
زندگی شده عادت تنها متولد شدنت عادت خودت نبود بلکه عادت دیگران بود بقیه زندگی شده عادت مثل نفس کشیدن کنار هم بودن دوست داشتن عشق زندگی جوانی و همه این های که فکر می کنی ترسناک وهولناک است این جور زندگی شاید مرگ است نه زندگی به ما گفتن این زندگی است اما هر جور نگاه می کنم می بینم ترسناک است باز نگرانی سراغم می اید که در این جنگل قانونش شده عادت چه باید کرد؟ کمی اطرافم را نگاه می کنم می بینم که هنوزکسی بر این جنگل خیره شده وحکمرانی می کند به این امید درجنگل روزهایم را سپری می کنم به خود امید می دهم که می توانم با خیال راحت سر براین خاک سرد بزارم و بخوابم برای زندگی نه عادت
ye rooz hazrate yousef mige man ghashang tarin adame roye zaminam va hich kas az man ghashangtar nist ,sheytan miad va be hazrate yousef mige ke az to ghashangtar hast vali az man zeshtar nist,vaghty davashon bala migire miran pishe khoda baraye davary,aval hazrate yousef mire pishe khoda va khoda behesh mige ke to ghashangtarin adame roye zamini va az u ghashangtar nist,bad sheytan mire pishe khoda va bad az chand daghighe ba ghiafe narahat miad biron hazrate yousef behesh mige chi shod sheytan mige baba in ahmadi nejad kie ke az man zeshtare
قزوينيه تو صف نون بوده، يه پسر خوشگل هم جلوش واستاده بوده. يه دفعه شاطره مياد بيرون، ميگه: نون تموم شد! ملت هم ميرن دنبال كار و زندگيشون و صف به هم ميخوره. قزوينيه شاكي ميشه، داد ميزنه : نون تموم شد كه شد! صف رو چرا بهم ميزنيد
ترکه تو اتوبوس مي کوزه همه بهش مي خندند اونم خوشحال ميشه ميگه اگه ba arze pozeshمي دونستم اين قدر حال مي کنيد براتون مي ريدم
Aya midanid chera aval zan afaride shod bad mard? chon aval cheknevis mikonan bad paknevis!i!i!i!i!i!i!i!
ahmadi nejadd gharare adamhai ke az khodesh khoshgel tar hastan roo bokoshe khosh behalet ke zende mimoni
يه روز يه تركه زنگ ميزنه تاكسي تلفني ميگه اقا ماشين داريد ميگه بله تركه ميگه خوش به حالتون ما نداريم
ye torke savar havapeyma mishe vasat rah barash shirini zaboon miaran mige inja hame cheze kochik shode non barbary ro negah kon
يه تركه ميره توالت فرنگي داشته كارشو ميكرده يه ترك ديگه درو باز ميكنه مياد تو يه نگاهي به اولي ميكنه يه نگاهي به توالت شروع ميكنه اولي رو زدن ميگه چرا ميزني بهش ميگه من چند وقته از اين چشمه آب ميخورم تو اومدي ريدي توش
خواستم عشق رو تو دستام بگیرم ولی جا نشد. خواستم عشق رو توی جیبم بذارم ولی جا نشد. در کیفم رو باز کردم ولی تو اونم جا نشد. تصمیم گرفتم ببرمش تو اتاق.ولی تو اونم جا نشد. بنابراین یه خونه واسش گرفتم ولی تو اونم جا نشد با خودم گفتم:یه باغ.آره تو این دیگه جا میشه.ولی بازم جا نشد. حتما تو کره زمین جا میشه ولی جا نشد. ÷س گذاشتمش تویقلبم.الان جاش خوبه. تازه میفهمم اینکه میگن قلب آدم میتونه از دنیا هم بزرگتر باشه یعنی چی............
هرچی ارزوی خوبه مال تو هرچی که خاطره داری مال من اون روزای عاشقونه مال تو این شبای بیقراری مال من منم و حسرت با تو ما شدن تویی و بدون من رها شدن آخر غربت دنیاست مگه نه! اول دوراهی آشنا شدن تو نگاه آخر تو آسمون خونه نشین بود. دلت و شکسته بودن همه قصه همین بود. می تونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا اما بیدارم و بی تو مثل تو تنهای تنها هرچی آرزوی خوبه مال تو هرچی که خاطره داری مال من اون روزای عاشقونه مال تو این شبای بیقراری مال من ن ن ن
زندگي به من آموخت چگونه اشك بريزم ولي به من نياموخت چگونه سرازيرش كنم . زندگي به من آموخت چگونه دوست داشته باشم ولي به من نياموخت چگونه فراموشش كنم . اگر آدمي زندگي را دوست مي داشت هرگز در آغاز تولد نمي گريست . تولد با گريه ، كودكي با بازي ، جواني با ... ، عشق با لذت ، پيري با حسرت ، تكرار تا ابديت .
آخرين بوسه را تقديمت مي كنم اي نگارم تو واسم بهتريني اينو بدون كه تا آخرش پات ميمونم.......
وقتی که تنگ غروب بارون به شیشه می زنه همه غصه های دنیا توی سینه منه زیر قطره های بارون میشکنه بغض صدام دیگه غیر از یه دونه پنجره هیچی نمیخوام پشت این پنجره میشینم و آواز می خونم منتظر واسه رسیدنت تو بارون میمونم زیر بارون انتظارت رنگ تازه ای داره منم عاشقترم انگار وقتی بارون میباره بعضی وقتا که میای سر روی شونم میزاری تموم غصه ها رو از دل من ورمیداری اما این فقط یه خوابه خواب پشت پنجره وقت بیداری بازم غم میشینه تو حنجره
آويني تو جنگ كشتهميشه، به تركه ميگن برو يه جوري به خانوادش خبربده. تركه ميره دم خونشون زنگ ميزنه، زن يارو ميگه: كيه؟ تركه ميگه: ببخشيد، منزل شهيد آويني؟
تركه تو كليسا نشسته بوده، يهو ميبينه يه دختر خيلي ميزون مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي، پول دادي، قيافه دادي، خانواده خوب دادي...فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام..اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح! خودت كمكم كن! تركه از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده! خودم ميرم
تركه ميخواسته زيردريايي آمريكاييا تو خليج فارس رو غرق كنه، می ره زیر اب در ميزنه فرار ميكنه
روزی که تو به دنیا اومدی هوا ابری بود الماسهای بارون یکی یکی بر زمین می باریدن ولی این بارون نبود، فرشته ها بودن که گریه می کردن چون یکی از اونا کم شده بود.
اگه یه روز از خواب پا شدی دیدی توی یه جای که دیواراش قرمزه و مدام تکون می خوری، نترسی ها! بدون که جات امنه چون تو قلب منی
در اين دنيا سراب محکوم است به پوچي... پرستو محکوم به کوچ کردن... شمع محکوم به اشک ريختن... خارها محکوم به تنهايي... روز محکوم به غروب کردن... شب محکوم به رسيدن... قلب با همه ي پاکي وصداقتش محکوم به دوست داشتن وچه محکوميتي شيرين تر و دلپذير تر ازاين است؟ اما اي کاش همه ي اين محکوميتها زيبا را مي پذيرفتند. اي کاش...؟
بی تو من پر از ابهام بی تو من دریای غم با تو من دریای نور غرق غرور,شاد و مست , در حال سرور منم اون همیشه با تو با یه دریا از احساس همیشه در کنار تو
ترکه می ره استادیوم جای اینکه فوتبال نگاه کنه مرتب بالا سرشو با تعجب نگاه می کرده. بهش می گن چرا فوتبال نگاه نمی کنی؟ می گه: دنبال کلمه زنده می گردم
اگر تنهاترین تنهاها شوم بازخدا هست او جانشین همه نداشتنهاست نفرینها و آفرینها بی ثمر است اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو مهربان آسیب ناپذیر من هستی ای پناهگاه ابدی تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی! امید است پیوسته در پناه او باشی
گريه درچشمان من طوفان غم دارد ولي خنده برلب مي زنم تا كس نداند راز من
توي زلزله بم يه آباداني رو از زير آوار مي كشن بيرون ميگه ولك ويبره موبايل رو حال كردي ها جواد توني تو با اي قيافت مونه از كجا شناختي
يك روز يك هزار پا به خاستگاري يك مورچه ميري مورچه قبول نمي كنه ميگن براچي مي گه كي حصوله داره هر روز هزار تا جوراب بشوره
يه تركي كيسه سيمان گذاشته بود پشت گردنش ميبرد ازش ميپرسن چرا با گاري نمي بري؟؟ ميگه: دفعه قبل كه با گاري بردم تايرش گردنمو اذيت ميكرد
يك روز 1 تركه سرش را بدون آن كه آب بزند شامپو ميزند . ازش ميپرسند چرا بدون اب سرت را شامپو زدي ميگه اخه روي شامپو نوشته براي موهاي خشك .
شعار تنظيم خوانواده در رشت مامان يه بابا بسه
1 sang kafist baraye shekastane 1shishe .1 jomleh kafist baraye shekastane 1 ghalb.1saniye kafist baraye ashegh shodan .1doost mesle to kafist baraye tamame zendegi
(anvae 2khtar):13 sale :baboo_17sale:limoo_22sale:holoo_29sale:aloo_35sale:laboo_
بهش گفتم دوست دارم گفت خفه شو گفتم تنها تو تو قلبمي گفت خفه شو گفتم ميمرم برات گفت خفه شو گفتم عاشقتم گفت خفه شو گفتم راستي ميخوام بگيرمت گفت هان چي گفتي گفتم خفه شو
هر کس به طريقي دل ما مي شکند بيگانه جدا دوست جدا مي شکند بيگانه اگر مي شکند حرفي نيست من در عجبم دوست چرا مي شکند بشکست دلم کسي صدايش نشنيد آري دل مرد بي صدا مي شکند آري دل مرد بي صدا مي شکند
من کتاب نبوده ام ... که بخواني ... که نخواني ... که خسته شوي ... که خسته نشوي ... که ورق بخورم ... که ورق نخورم ... که خاک بخورم ... که خاک نخورم ... که اعجاب انگيز باشم ... که اعجاب انگيز نباشم ...که گم بشوم ... که گم نشوم ... که سياه باشم ... که سياه نباشم ... که آخرين برگم تلخ باشد ... که آخرين برگم تلخ نباشد ... من کتاب نبوده ام هرگز ! من دفترم ! مرا بنويس و زندگی کن!!!!!
بوته گلی که از زیبای وکرامت زبان زد عام وخاص بود روزی به یک جوانه که کنارش بود کمک کرد تا رشد کند تا در اینده مردم از سایه ومیوه ان استفاده کنند نمی دانست که این درخت بی عار وبی بار بود از شرایط موجود خوب استفاده کرد بزرگ بزرگتر شد بوته به ان گفت کمی نور می خواهم و اب
گفت این شرایط برای من کافی است نمی توانم با توتقسیم کنم وبرای رشد بیشتر نیاز دارم
بوته آهی کشید و زیر ریشه های درخت خشکید اما روزگاراین طور نگذشت!!!!!!!
دوباره شب ، دوباره سکوت ، دوباره تنهايي ، دوباره من و يک دنيا خاطره . دوباره تنها شدم دوباره دلم تنگ است به اندازه ي غم يک گل پژمرده. به اندازه ي سوز و تب يک دشت باران نخورده به اندازه ي اندوه يک مرغ قفسي دلم . دوباره صورتم نم اشک را حس کرد . دوباره باران به انتظار نشسته . اما دوباره درد به مدارا نشسته . دوباره دل شوره به دل نهفته . اما دوباره مي خواهم به سوي تو بيام . دوباره دلم هواي تو کرده . کاش ميشد هميشه از تو بنويسم
تنها تو را مي پرستم، تنها به تو عشق مي ورزم، تنها با تو قدم بر مي دارم، تنها مي خواهمت، تنهاي تنها................................
يه روز ترکه به دوست دخترش ميگه ميخواي اونجايي که ختنه کردمو نشونت بدم دختره خوشهال ميشه ميگه آره آره ميگه ببين اون طرف خيابون تو اون بيمارستانه
نماز خوندن معتادا: بسم الله لحمان لحيم .قفلو داد به احد .......احد داد به شمد......لم داد اين ور.....لم داد اون ور........ولم کن بابا کفرش دراومد احد
با تو چه زندگی های تو رویا هام که داشتم تکوتنها بودم اما تورو تنها نمی زاشتم دم مرگ رسیدم اما به هوای تو نمردم دارم از تو می نویسم که نگی دوست ندارم از تو که با یک نگاهت زیرو رو شد روزگارم موقع نوشتن ووقت اسم گذاشتن کسی رو جز تو نداشتن اسمی جوز تونمی زاشتم من تمام قصه هام از غصه توست اگه غمگین اون از غصه توست هی میخواستم که بگم که بدونی حالمو اما ترس ودلهره خط می زد خیالمو
تركه ميخ ميره تو پاش نميتونه درش بياره كجش ميكنه
قزوينی کنار زمين فوتبال دراز کشيده بوده....بهش ميگن جناب شما بازيکنی؟؟؟ ميگه:نه من برانکاردم
اخوند و مي زارند داور بازيه فوتبال....بازي شروع ميشه علي دايي يه شوت مي زنه ميره بيرون اخونده ميگه گل..گل تيمه حريف ميگه اخه توپ رفت بيرون اخونده ميگه چون نيتش گل بود پس گل حساب ميشه
ترکه ميميره همه جوکا تموم ميشه
من از خـدا يـه گل خواسـتــم،اون بـه مـن يـه بـاغ داد من از خدا يه درخت خواستم،اون به من يه جنگل داد من از خـدا يـه دوسـت خواسـتم،اون به من تو رو داد اگه اينـو برام پـس بفرستي از بـهترين دوستـام هسـتي حالا اينو براي تمام ليستت بفرست تا ببيني چند نفر اينو برات ميفرستن منتظرم
به تركه ميگن تواگه خالي نميبندي كه چين بودي اسمه يه خيابونشو بگو بينم تركه يكم فكر ميكنه ميگه خيابان شهيد بروسلي
به ترکه می گن ديويد بکهام رو می شناسی ؟ می گه : آره سره کوچمون تعويض روغنی داره.
مي گن تركه در سر پست نگهباني خري را با تير مي زنه فرداي همان روز تيتر اول روزنامه ها اين است:باز هم بـــــــرادر كشــــــي.
يه روز به زن رشتيه تيكه مي ندازن زنه به شوهرش ميگه شوهرش به اونيكه تيكه انداخته ميگه زود برو بوسش كن از دلش در بيار
ميدوني شباهت ادم مجرد با لباس توي ماشين لباسشويي چيه؟ هر دو شون تو كف هستند
به رشتي ميگن چرا رفتي زينرو گرفتي كه ايدز داره؟ ميگه آخه خواستم حاله بچه محلا رو بگيرم
دروغ نباشد.........خواب تو را شايد......!سرزنشم نكن.........دلم باز هوايي آسمان شده.........نه تنهايي نه! اينبار با هم......!پرواز........ديده اي؟؟چشيده اي؟؟بايد چيزي شبيه سرسره باشد.......يا شايد بزرگ تر از آن...مثل لبخند كم ديده ات!لبخندبزن و مرد بمان......من مردانگيات را مي خواهم..........و رنا نگي پر ترس نديده ام رااااا.........!نمي دانم.........دعا كن..............تا من بلند شوم........و با م بسوي آسمان بدويم..........!!!نه دروغ نباشد.......!!!پرواز كنيمً!!!
غروب شد خورشید رفت. آفتابگردان دنبال خورشید میگشت ناگهان ستاره ای چشمک زد آفتابگردان سرش را پایین انداخت. آری.... گلها هیچوقت خیانت نمیکنند
يه ترکه مسجد می سازه واسه اينکه مشتری هاش زياد بشه يه پارچه ميزنه که : نماز صبح ۱ رکعت اون هم بدون وضو.
سوسکه مست مي کنه و مي ره جلوي دم پايي و مي گه: بزن، ده بزن ديگه لعنتي !!!
يه تركه باباش ميميره ميشه يتيم. مامانش ميميره ميشه دو تيم. همه خانوادش ميميرن ميشه تيم ملي!-
یه مگسه دستشو میندازه دور گردن دوست دخترش میگه : می دونی عزیزم از گه بیشتر می خوامت
يه روز يه رشتيه و يه لره و يه ترکه 3 تايي ميرن دزدي از بد واقعه صاب خونه از خواب بيدار ميشه اين سه تا تو حول و ولاي اينکه کجا برن قايم شن سه تا يي ميرن تو سه تا گو ني که اونجا افتاده بود صاب خونه مياد گونيا رو ميبينه و به اولي لگد ميزنه لره صداي گردو در مياره به دومي لگد ميزنه رشتيه صداي نون خشک در مياره به سومي هر چي لگد مي زنه صدا ازش در نمياد هي لگد مي زنه تا اخر ترکه از گوني مياد بيرون کثافت احمق لجن من اردم ارد که صدا نداره
زن رشتيه شب عروسي ميپرسه: بلدي چي کار کني كه؟ رشتيه ميگه: آره منتظرم يکي بياد، برم زير تخت!
سر دفتر عالم معناي عشق است سر بيت قصيده ي جواني عشق است اي انكه خبر نداري از عالم عشق اين نكته بدان كه زندگاني عشق است
اگر چشمان من دریاست تویی فانوس شبهایش
اگر حرفی زدم از گل توی معنا و مفهومش
به لبخندت که همچو لبخند گلهاست
به رخسارت که چون مهتاب زیباست
ای مادرم تا زنده هستم
تو را من دوست دارم می پرستم
torke mire ampool bezane, parastare mige shalvareto darbiar, torke mige man khejalat mikesham aval to dar biar
دو تا مرغ داشتن براي هم دردل ميكردن. اولي ميگه بدبخت شدم! اون يكي ميگه چرا؟ ميگه آخه تو جيب دخترم عكس خروس پيدا كردم! دومي ميگه اينكه چيزي نيست من تو كيف بچم تخم مرغ پيدا كردم!
يارو تركه عرق ميخوره ميبرنش كلانتري شلاقش بزنن. افسرِ چند تا شلاق ميزنه، بعد شلاقو ميده به يكي ديگه ميگه: برادر حسين! بيا شماهم يه فيضي ببر! يارو هم چند تا ميزنه و ميده به اونيكي ميگه: برادر اكبر شما هم بيا يه فيضي ببر! خلاصه چند نفري دهن يارو رو .... بعد كه كارشون تموم ميشه ميان از اتاق برن بيرون، تركه ميگه: برادرا! لااقل درِ فيضيه رو ببندين!
وقتي از مادر متولد شدم صدايي در گوشم طنين انداخت كه بعد از اين با تو خواهم بود به اوگفتم :كيستي ؟ گفت :غم, فكر كردم غم عروسكي خواهد بود كه من بعد ها با او بازي خواهم كرد ولي بعدها فهميدم من عروسكي هستم در دستان غم
نفسم گرفته از اين زمانه دلم شکسته ازاين غروب به خود مي نگرم که تنها بايد به اين نبرد نا برابر بروم اما هنور اميدي براي زندگي دارم که مي توانم زندگي را براي خود معني کنم گه گاهي به پنچره قلبم نگاه ميکنم مي بينم که هنوز چيز کوچکي از باغچه قلبم هست اما افسوس که درخت سيب باغچه قلبم در حال پژمرده شدن است برگ هاي ان رخته همش يک دانه سيب دارد اين موضوع بيشتر مرا نگران مي کند اما با خود مي گويم مهم نيست باغچه را از درست دادم يک سیب هم روش. اما امید به من میگه این سیب را به دست صاحبش بده تا معجزه را ببینی نه نتها یک باغچه بلکه باغ به تو می دهد اما باز نگرانی سراغم می اید به دست کدوم باغبانی بدم که باغی به من بده نه سرابی از این باغ قشنگ که همش یک بیابانی خشک و برهوت بیش نیست
چقدرسخته توچشماي کسي که تمام عشقت رودزديده و بجاش يه زخم هميشگي روبه قلبت هديه داده زل بزني وبه جاي اينکه لبريزازکينه ونفرت بشي حس کني هنوزهم دوستش داري.....
pesar irooni ghool biabooni khodet midooni eyne meimooni shalvaret lie kafshet melie tipet hevie kafshat gelie jibet khalie pozet kheilie pesar iroono ghoraze zaboonesh ham deraze ye yare hoghe baze ba ye jian ghoraze sar be saram mizare karo bari nadare hamash paye ghomare az karo dars bizare pesar irooni pashmaloo sigario boo gandoo
غضنفر به مدرسه پسرش احضار شد مدير مدرسه اون رو به کناری کشيد و گفت : آقا، شما بايد مواظب پسرتون باشيد غضنفر گفت : مگه چي کار کرده مدير گفت : به يکي از دانش آموزان تجاوز کرده غضنفر نگاهي کرد و گفت : خيالم راحت شد، فکر کردم خدايي نکرده شيشه مدرسه رو شکسته
منتظر باش اما معطل نشو، تحمل كن اما توقف نكن، قاطع باش اما لجباز نباش، صريح باش اما گستاخ نباش بگو آره اما نگو حتما، بگو نه ولي نگو ابدا....
رشتی به رفیقش می گه: خاک بر سر بی غیرتت .خانومم عکس ابجیتو رو سینه عباس اقا خالکوبی شده دیده
هنوز عاشق ترينم اي تو تنها باور من... به غير از با تو بودن نيست هوايي بر سر من... هنوز عطر تو مونده در فضاي خانه ي من... هنوزم بي قراراين دل ديوونه ي من... فراموشم نكن فراموشم نكن... تويي تنها دليل بودن من
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من/شب هجران نکند میل دل آزاری من/روزگاری که جنون رونق بازارم بود/تو نبودی که بیایی پی دلداری من/برگ پاییزیم و خسته دل از باد خزان/باغبان نیز نیامد پی دلداری من
ضد حال يعني چي؟ .. 1- سر سفره عقد عروس خانوم بگه نه 2- روز آخر خدمت سربازي اضافه خدمت بخوري 3- يك قدمي خط پايان مسابقه دو به زمين بيفتي و آخر بشي 4- درس رو بلد نباشي و پنج دقيقه مونده به زنگ تفريح استاد اسمتو صدا كنه 5- ضد حال يعني اينكه اين مطلب رو از قبل خونده باشي
يارو به گارسونه ميگه: عرق داريد؟ گارسونه به آرامي ميگه: آره يارو ميگه: پس کاپشن تنت کن سرما نخوري
که با وقتی به دنیا امدم با عشق گریه کردم وبا عشق مرا در اغوش گرفتن وبا عشق بزرگ شدم ودر ادامه عشق بود زندگی من عجیم شده بود اما نگران هستم که هنگام مرگم وهنگام خاک کردنم کسی نباشد مرا با عشق دفن کند عشق عشق خاک خاک
زندگی شده عادت تنها متولد شدنت عادت خودت نبود بلکه عادت دیگران بود بقیه زندگی شده عادت مثل نفس کشیدن کنار هم بودن دوست داشتن عشق زندگی جوانی و همه این های که فکر می کنی ترسناک وهولناک است این جور زندگی شاید مرگ است نه زندگی به ما گفتن این زندگی است اما هر جور نگاه می کنم می بینم ترسناک است باز نگرانی سراغم می اید که در این جنگل قانونش شده عادت چه باید کرد؟ کمی اطرافم را نگاه می کنم می بینم که هنوزکسی بر این جنگل خیره شده وحکمرانی می کند به این امید درجنگل روزهایم را سپری می کنم به خود امید می دهم که می توانم با خیال راحت سر براین خاک سرد بزارم و بخوابم برای زندگی نه عادت
ye rooz hazrate yousef mige man ghashang tarin adame roye zaminam va hich kas az man ghashangtar nist ,sheytan miad va be hazrate yousef mige ke az to ghashangtar hast vali az man zeshtar nist,vaghty davashon bala migire miran pishe khoda baraye davary,aval hazrate yousef mire pishe khoda va khoda behesh mige ke to ghashangtarin adame roye zamini va az u ghashangtar nist,bad sheytan mire pishe khoda va bad az chand daghighe ba ghiafe narahat miad biron hazrate yousef behesh mige chi shod sheytan mige baba in ahmadi nejad kie ke az man zeshtare
قزوينيه تو صف نون بوده، يه پسر خوشگل هم جلوش واستاده بوده. يه دفعه شاطره مياد بيرون، ميگه: نون تموم شد! ملت هم ميرن دنبال كار و زندگيشون و صف به هم ميخوره. قزوينيه شاكي ميشه، داد ميزنه : نون تموم شد كه شد! صف رو چرا بهم ميزنيد
ترکه تو اتوبوس مي کوزه همه بهش مي خندند اونم خوشحال ميشه ميگه اگه ba arze pozeshمي دونستم اين قدر حال مي کنيد براتون مي ريدم
Aya midanid chera aval zan afaride shod bad mard? chon aval cheknevis mikonan bad paknevis!i!i!i!i!i!i!i!
ahmadi nejadd gharare adamhai ke az khodesh khoshgel tar hastan roo bokoshe khosh behalet ke zende mimoni
يه روز يه تركه زنگ ميزنه تاكسي تلفني ميگه اقا ماشين داريد ميگه بله تركه ميگه خوش به حالتون ما نداريم
ye torke savar havapeyma mishe vasat rah barash shirini zaboon miaran mige inja hame cheze kochik shode non barbary ro negah kon
يه تركه ميره توالت فرنگي داشته كارشو ميكرده يه ترك ديگه درو باز ميكنه مياد تو يه نگاهي به اولي ميكنه يه نگاهي به توالت شروع ميكنه اولي رو زدن ميگه چرا ميزني بهش ميگه من چند وقته از اين چشمه آب ميخورم تو اومدي ريدي توش
خواستم عشق رو تو دستام بگیرم ولی جا نشد. خواستم عشق رو توی جیبم بذارم ولی جا نشد. در کیفم رو باز کردم ولی تو اونم جا نشد. تصمیم گرفتم ببرمش تو اتاق.ولی تو اونم جا نشد. بنابراین یه خونه واسش گرفتم ولی تو اونم جا نشد با خودم گفتم:یه باغ.آره تو این دیگه جا میشه.ولی بازم جا نشد. حتما تو کره زمین جا میشه ولی جا نشد. ÷س گذاشتمش تویقلبم.الان جاش خوبه. تازه میفهمم اینکه میگن قلب آدم میتونه از دنیا هم بزرگتر باشه یعنی چی............
هرچی ارزوی خوبه مال تو هرچی که خاطره داری مال من اون روزای عاشقونه مال تو این شبای بیقراری مال من منم و حسرت با تو ما شدن تویی و بدون من رها شدن آخر غربت دنیاست مگه نه! اول دوراهی آشنا شدن تو نگاه آخر تو آسمون خونه نشین بود. دلت و شکسته بودن همه قصه همین بود. می تونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا اما بیدارم و بی تو مثل تو تنهای تنها هرچی آرزوی خوبه مال تو هرچی که خاطره داری مال من اون روزای عاشقونه مال تو این شبای بیقراری مال من ن ن ن
زندگي به من آموخت چگونه اشك بريزم ولي به من نياموخت چگونه سرازيرش كنم . زندگي به من آموخت چگونه دوست داشته باشم ولي به من نياموخت چگونه فراموشش كنم . اگر آدمي زندگي را دوست مي داشت هرگز در آغاز تولد نمي گريست . تولد با گريه ، كودكي با بازي ، جواني با ... ، عشق با لذت ، پيري با حسرت ، تكرار تا ابديت .
آخرين بوسه را تقديمت مي كنم اي نگارم تو واسم بهتريني اينو بدون كه تا آخرش پات ميمونم.......
وقتی که تنگ غروب بارون به شیشه می زنه همه غصه های دنیا توی سینه منه زیر قطره های بارون میشکنه بغض صدام دیگه غیر از یه دونه پنجره هیچی نمیخوام پشت این پنجره میشینم و آواز می خونم منتظر واسه رسیدنت تو بارون میمونم زیر بارون انتظارت رنگ تازه ای داره منم عاشقترم انگار وقتی بارون میباره بعضی وقتا که میای سر روی شونم میزاری تموم غصه ها رو از دل من ورمیداری اما این فقط یه خوابه خواب پشت پنجره وقت بیداری بازم غم میشینه تو حنجره
آويني تو جنگ كشتهميشه، به تركه ميگن برو يه جوري به خانوادش خبربده. تركه ميره دم خونشون زنگ ميزنه، زن يارو ميگه: كيه؟ تركه ميگه: ببخشيد، منزل شهيد آويني؟
تركه تو كليسا نشسته بوده، يهو ميبينه يه دختر خيلي ميزون مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي، پول دادي، قيافه دادي، خانواده خوب دادي...فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام..اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح! خودت كمكم كن! تركه از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده! خودم ميرم
تركه ميخواسته زيردريايي آمريكاييا تو خليج فارس رو غرق كنه، می ره زیر اب در ميزنه فرار ميكنه
روزی که تو به دنیا اومدی هوا ابری بود الماسهای بارون یکی یکی بر زمین می باریدن ولی این بارون نبود، فرشته ها بودن که گریه می کردن چون یکی از اونا کم شده بود.
اگه یه روز از خواب پا شدی دیدی توی یه جای که دیواراش قرمزه و مدام تکون می خوری، نترسی ها! بدون که جات امنه چون تو قلب منی
در اين دنيا سراب محکوم است به پوچي... پرستو محکوم به کوچ کردن... شمع محکوم به اشک ريختن... خارها محکوم به تنهايي... روز محکوم به غروب کردن... شب محکوم به رسيدن... قلب با همه ي پاکي وصداقتش محکوم به دوست داشتن وچه محکوميتي شيرين تر و دلپذير تر ازاين است؟ اما اي کاش همه ي اين محکوميتها زيبا را مي پذيرفتند. اي کاش...؟
بی تو من پر از ابهام بی تو من دریای غم با تو من دریای نور غرق غرور,شاد و مست , در حال سرور منم اون همیشه با تو با یه دریا از احساس همیشه در کنار تو
ترکه می ره استادیوم جای اینکه فوتبال نگاه کنه مرتب بالا سرشو با تعجب نگاه می کرده. بهش می گن چرا فوتبال نگاه نمی کنی؟ می گه: دنبال کلمه زنده می گردم
اگر تنهاترین تنهاها شوم بازخدا هست او جانشین همه نداشتنهاست نفرینها و آفرینها بی ثمر است اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو مهربان آسیب ناپذیر من هستی ای پناهگاه ابدی تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی! امید است پیوسته در پناه او باشی
گريه درچشمان من طوفان غم دارد ولي خنده برلب مي زنم تا كس نداند راز من
توي زلزله بم يه آباداني رو از زير آوار مي كشن بيرون ميگه ولك ويبره موبايل رو حال كردي ها جواد توني تو با اي قيافت مونه از كجا شناختي
يك روز يك هزار پا به خاستگاري يك مورچه ميري مورچه قبول نمي كنه ميگن براچي مي گه كي حصوله داره هر روز هزار تا جوراب بشوره
يه تركي كيسه سيمان گذاشته بود پشت گردنش ميبرد ازش ميپرسن چرا با گاري نمي بري؟؟ ميگه: دفعه قبل كه با گاري بردم تايرش گردنمو اذيت ميكرد
يك روز 1 تركه سرش را بدون آن كه آب بزند شامپو ميزند . ازش ميپرسند چرا بدون اب سرت را شامپو زدي ميگه اخه روي شامپو نوشته براي موهاي خشك .
شعار تنظيم خوانواده در رشت مامان يه بابا بسه
1 sang kafist baraye shekastane 1shishe .1 jomleh kafist baraye shekastane 1 ghalb.1saniye kafist baraye ashegh shodan .1doost mesle to kafist baraye tamame zendegi
(anvae 2khtar):13 sale :baboo_17sale:limoo_22sale:holoo_29sale:aloo_35sale:laboo_
45sale:kadoo_55sale:looloo
bache hay aziz mikham barat ghese bega ma sa@t 2 shabe mikham az on ghole bishakho dom az on adame ghashang begam yeki bod bishtaram taze bodab in bod ghese ma rafti bala mast bod ghelaghe bekhonash naresid ta ye roze dige va ye barna me dige shomaro be hafez misporam
midooni farghe amoozegar ba roozegar chiye? amoozegar aval dars mide bad emtahan migire vali roozegar aval emtehan migire bad dars mide
من عشق را در تو تو را در دل دل را در موقع تپیدن وتپیدن را به خاطر تو دوست دارم من غم را در سکوت سکوت را در شب شب را در بستر وبستر را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم من بهار را به خاطر شکوفه هایش زندگی را به خاطر زیبایی اش و زیباییش را به خاطر تو دوست دارم من دنیا را به خاطر خدایش خدایی که تو را خلق کرد دوست عزیزم دوستت دارم ..... *☺*☺*
عشق همچون جوي آبي ميماند که بدون صدا ولي تلاتومه زيادي دارد عشق همچون برکه آبي ميماند ساکن ولي با قدرت. عشق همچون کوهي بلند و بزرگ است ولي صبور
بگذار آن باشم که در کوهساران با تو گام بر می دارد بگذار آن باشم که در کنار تو گل می چیند بگذار آن باشم که از ژرفای احساسات خود به او می گویی بگذار آن باشم که رازهایت را به او می گویی بگذار آن باشم که در غم به سوی او می روی بگذار آن باشم که در شادی همراه او می خندی بگذار آن باشم که تو عاشقش هستی
مي گويند شيشه ها بي احساسند اما.....وقتي غصه ي غبارگرفته ي دلم را بر روي شيشه ي بخار گرفته ي اتاقم نوشتم آرام آرام گريست
دشمنم به من گفت که عاشق دشمنت باش و من عاشق خودم شدم (جبران خليل جبران )
وقتي کسي نيست که به دادت برسه پس داد نزن ، سکوت کن .شايد از سکوتت همه بفهمن که چقدر درد و رنج توي وجودت انباشته شده ، فرياد دردت رو دوا نمي کنه ، اما سکوت مي تونه خيلي راحت تو را از اين دنياي مسخره نجات بده
افسوس... آن زمان که بايد دوست بداريم کوتاهي ميکنيم آن زمان که دوستمان دارند لجبازي ميکنيم و بعد... براي آنچه از دست رفته آه ميکشيم
too ghazvin bilyard sa@ty 1000 tomane vali negah kardanesh sa@ty 3000
3nafar too donya kheili khoshbakhtan : 1.kasi ke be eshghesh berese , 2.kasi ke behesh ers berese , 3.kasi ke offaye man behesh mirese ...
age ye roz sobh az khab boland shodi o didi to ye otaghe tarike ghermezi va tond tond dari takon mikhori ye vaght natarsiha to toye ghalbe mani
يه روز دختر تركه ميره پيشه باباش ميگه: بابا نقاشيم قشنگه؟ باباه ميگه: آره دخترم. حالا بگو چي كشيدي؟ دختره مي كه يه گاو با علف. باباه ميگه: پس كو علفا؟ دختره ميگه: گاوه همشو خورده! باباه باز مي پرسه: پس كو گاوه؟ دختره ميگه: گاوه علفاش تموم شد رفت
سه نفر توي هواپيما كلاس ميگذاشتند اولين نفر با موبايل دومين نفر با لب تاپ سومين نفر ميبينه داره كم مياره ميره يك دستمال كاغذي رو لوله مي كنه ميگذاره توي جيبش البته يك گوشه از دستمال كاغذي را از جيبش بيرون ميگذاره بعد مي ايد پيش دوستاش يكي از دوستاش ازش مي پرسه اين چيه از جيبت بيرونه ميگه واي خداي من كي براي من فكس فرستاده
زندگي سه چيز است : اشكي كه خشك مي شود لبخندي كه محو مي شود يادي كه مي ماند و فراموش نمي شود
بچه گوريل از مامانش ميپرسه که مامان چرا ما اين قدر زشتيم مامانش ميگه حالا برو خدا رو شکر کن که شکل کسي که داره اين پي ام رو ميخونه نيستي
ترکه با ماشینش دور میدون میچرخید میگن انقدر چرا دور میدون میچرخی میگه اخه راهنمام گیر کرده ))))
ye khabare khoob daram baratoon va oonam ineke belakhare polic ha gitar shamaezada ro behesh pas dadan
زماني كه گلدان شكست پدر گفت:حيف بود . برادر گفت:زيبا بود مادر گفت:عمرش كوتاه بود خواهرم گفت:مال من بود ولي زماني كه قلب من شكست هيچكس حتي آخ هم نگفت
اينك كه پا به اين راه دشوار گذاشته ايد ، با صداقت عشق را ابراز كنيد ، تنها عاشق يك دل باشيد ، تنها به يك نفر دل ببنديد ، و با يكرنگي و يكدلي زندگي كنيد
دو سال پيش ساله گاو بود جنون گاوي امد پارسال ساله خروس بود آنفلانزاي مرغي امد از ما گفتن امسال ساله سگه تا واکسنه حاري گرون نشده بريد بزنيد
دوست داشتن کساني که دوستمان ميدارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند، دوست بداريم. حضرت عيسي مسيح
ای آنکه همیشه آرزویت دارم با تو هر شب و روز آرزویی دارم نه قدرت آمدن به سویت دارم نه طاقت ندیدن رویت دارم نمی دانم گناهم چسیت که تنهایم گناهم این این است که دوستت دارم
خدايا آنکه در تنهاترين تنهاييم تنهاي تنهايم گذاشت خواهشي دارم... تو در تنهاترين تنهاييش تنهاي تنهايش نزار
در تاريکی شب ۳ شمع روشن کردم اولی برای بودنت دومی برای ديدنت سومی برای بوسيدنت و در آخر هر ۳ شمع را خاموش کردم ! برای در آغوش گرفتنت !!! ...
من تو را در انتظارم...با چشماني اشنا...از گذشته اي نزديک... تا حس غريب دوست داشتن... هنوز هم سرمست فصل پنجم ديدگان توام... من از پشت فصل زمستان مي ايم دستان بهاريت را به من بسپار تا تمام زندگيم را به سپيدي صداقت پيوند زنم. وقتي اولين لبخند از لبانت مي گذرد
اين حس غريب؛ ماه را بر چارچوب پنجره تنهاييم مهمان کرد. نامت را فرياد خواهم زد... نازنينم! دوست داشتن اسان نيست
حس غريب اتفاقهاي ساده هميشه زود ميگذرند. عکسهاي فرسوده خاطره هاي جواني را به رخ مي کشند. کسي انسوي سرزمين اشتي موسيقي باران را زمزمه ميکند... اما من هنوز فرسنگها راه با بودنت فاصله دارم.
هميشه آرزوهامو تو پر مي كردي... تا اون روز كه ديدمت... خيلي بهت عادت كردم... اگه آن مي شم به خاطره تويه.. اگر مي بيني كه شب و روز تو فكرمي شك نكن... اولين نفري بوودي كه در نگاه اول بهت دل باختم....هر موقع ميام پا اين چت كردن.. مدام آي دي تو نگاه مي كنم كه شايد توو رويام چراغت روشن شه....اولين ادد ليستم بوودي.... اولين روياي من بوودي....اولين كسي بوودي كه يه مرتبه اسيرت شدم...خلاصه بگم كه اولين نفري بوودي كه اينقدر خوب خرت كردم.
كاش در دهكده عشق فراواني بود توي بازار صداقت كمي ارزاني بود كاش اگر گاه كمي لطف بهم مي كرديم مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود دل اگر رفت شبي دعايي بكنيم راز اين شعر نيم مصرع پاياني بود
Ghazviniye divan minevise esmesho mizare KHOSRO & FARHAD
یه رشتیه ازدواج میکنه دوتا زن می گیره . ازش میپرسن یهو چرا دو تا زن گرفتی میگه شاید خونه مهمان آمد
یه تركه ميره در يخچال رو باز ميكنه ميبينه ژله توي يخچال داره ميلرزه. ميگه نترس اومدم آب بخورم!
يه روز يه مسيحی رو کنار يه ترکه دفن ميکنن چند روزه بعد مياد به خواب زنش ميگه آنجل!انجل بابا بياين اين خاکه منو عوض کنين اين بغل دستی من صبح به صبح به من ميگه من که لختم تو که کت وشلوار تنته برو بربری بخر!
اين نوشته، قسمتي از کتيبه ي داريوش كه از خرابه هاي تخت جمشيد به دست اومده! ترجمه ي آن: انرژي هسته اي حق مسلم ماست!
به ترکه ميگنکن :موخفف جی اف چه می شه ! ميگه : گوجه فرنگی
اخونده معلم زبان انگلیسی بوده میخواسته اعداد انگلیسی رو یاد بده.میگه /two/three/four/five/نعوذ بالله sex
یه اصفهانی و تهرانیو ترک داشتن کنار خیابون میشاشیدن.کمیته میا بهشون گیر میده به اصفهانیه میگه داری چکار میکنی؟میگه دارم مینویسم مرگ بر شاه.کمیته میگه خوب اشکال نداره.میره سراغ تهرانیه میگه برادر داری چکار میکنی؟میگه دارم مینویسم استقلال ازادی جمهوری اسلامی .میگه بنویس اشکال نداره.میره سراغ ترکه میگه هی اقا داری چکار میکنی.ترکه هول میشه.نمیدونسته چی بگه.میگه والله من سواد ندارم نمیدونم چی بنویسم بیا شما بگیر بنویس.
اوني كه شب و روز پيش منه تويي اوني كه لپامو سرخ ميكنه تويي اوني كه صداش تا صبح تو گوشمه تويي ...ميكشمت پشه
bache hay aziz mikham barat ghese bega ma sa@t 2 shabe mikham az on ghole bishakho dom az on adame ghashang begam yeki bod bishtaram taze bodab in bod ghese ma rafti bala mast bod ghelaghe bekhonash naresid ta ye roze dige va ye barna me dige shomaro be hafez misporam
midooni farghe amoozegar ba roozegar chiye? amoozegar aval dars mide bad emtahan migire vali roozegar aval emtehan migire bad dars mide
من عشق را در تو تو را در دل دل را در موقع تپیدن وتپیدن را به خاطر تو دوست دارم من غم را در سکوت سکوت را در شب شب را در بستر وبستر را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم من بهار را به خاطر شکوفه هایش زندگی را به خاطر زیبایی اش و زیباییش را به خاطر تو دوست دارم من دنیا را به خاطر خدایش خدایی که تو را خلق کرد دوست عزیزم دوستت دارم ..... *☺*☺*
عشق همچون جوي آبي ميماند که بدون صدا ولي تلاتومه زيادي دارد عشق همچون برکه آبي ميماند ساکن ولي با قدرت. عشق همچون کوهي بلند و بزرگ است ولي صبور
بگذار آن باشم که در کوهساران با تو گام بر می دارد بگذار آن باشم که در کنار تو گل می چیند بگذار آن باشم که از ژرفای احساسات خود به او می گویی بگذار آن باشم که رازهایت را به او می گویی بگذار آن باشم که در غم به سوی او می روی بگذار آن باشم که در شادی همراه او می خندی بگذار آن باشم که تو عاشقش هستی
مي گويند شيشه ها بي احساسند اما.....وقتي غصه ي غبارگرفته ي دلم را بر روي شيشه ي بخار گرفته ي اتاقم نوشتم آرام آرام گريست
دشمنم به من گفت که عاشق دشمنت باش و من عاشق خودم شدم (جبران خليل جبران )
وقتي کسي نيست که به دادت برسه پس داد نزن ، سکوت کن .شايد از سکوتت همه بفهمن که چقدر درد و رنج توي وجودت انباشته شده ، فرياد دردت رو دوا نمي کنه ، اما سکوت مي تونه خيلي راحت تو را از اين دنياي مسخره نجات بده
افسوس... آن زمان که بايد دوست بداريم کوتاهي ميکنيم آن زمان که دوستمان دارند لجبازي ميکنيم و بعد... براي آنچه از دست رفته آه ميکشيم
too ghazvin bilyard sa@ty 1000 tomane vali negah kardanesh sa@ty 3000
3nafar too donya kheili khoshbakhtan : 1.kasi ke be eshghesh berese , 2.kasi ke behesh ers berese , 3.kasi ke offaye man behesh mirese ...
age ye roz sobh az khab boland shodi o didi to ye otaghe tarike ghermezi va tond tond dari takon mikhori ye vaght natarsiha to toye ghalbe mani
يه روز دختر تركه ميره پيشه باباش ميگه: بابا نقاشيم قشنگه؟ باباه ميگه: آره دخترم. حالا بگو چي كشيدي؟ دختره مي كه يه گاو با علف. باباه ميگه: پس كو علفا؟ دختره ميگه: گاوه همشو خورده! باباه باز مي پرسه: پس كو گاوه؟ دختره ميگه: گاوه علفاش تموم شد رفت
سه نفر توي هواپيما كلاس ميگذاشتند اولين نفر با موبايل دومين نفر با لب تاپ سومين نفر ميبينه داره كم مياره ميره يك دستمال كاغذي رو لوله مي كنه ميگذاره توي جيبش البته يك گوشه از دستمال كاغذي را از جيبش بيرون ميگذاره بعد مي ايد پيش دوستاش يكي از دوستاش ازش مي پرسه اين چيه از جيبت بيرونه ميگه واي خداي من كي براي من فكس فرستاده
زندگي سه چيز است : اشكي كه خشك مي شود لبخندي كه محو مي شود يادي كه مي ماند و فراموش نمي شود
بچه گوريل از مامانش ميپرسه که مامان چرا ما اين قدر زشتيم مامانش ميگه حالا برو خدا رو شکر کن که شکل کسي که داره اين پي ام رو ميخونه نيستي
ترکه با ماشینش دور میدون میچرخید میگن انقدر چرا دور میدون میچرخی میگه اخه راهنمام گیر کرده ))))
ye khabare khoob daram baratoon va oonam ineke belakhare polic ha gitar shamaezada ro behesh pas dadan
زماني كه گلدان شكست پدر گفت:حيف بود . برادر گفت:زيبا بود مادر گفت:عمرش كوتاه بود خواهرم گفت:مال من بود ولي زماني كه قلب من شكست هيچكس حتي آخ هم نگفت
اينك كه پا به اين راه دشوار گذاشته ايد ، با صداقت عشق را ابراز كنيد ، تنها عاشق يك دل باشيد ، تنها به يك نفر دل ببنديد ، و با يكرنگي و يكدلي زندگي كنيد
دو سال پيش ساله گاو بود جنون گاوي امد پارسال ساله خروس بود آنفلانزاي مرغي امد از ما گفتن امسال ساله سگه تا واکسنه حاري گرون نشده بريد بزنيد
دوست داشتن کساني که دوستمان ميدارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند، دوست بداريم. حضرت عيسي مسيح
ای آنکه همیشه آرزویت دارم با تو هر شب و روز آرزویی دارم نه قدرت آمدن به سویت دارم نه طاقت ندیدن رویت دارم نمی دانم گناهم چسیت که تنهایم گناهم این این است که دوستت دارم
خدايا آنکه در تنهاترين تنهاييم تنهاي تنهايم گذاشت خواهشي دارم... تو در تنهاترين تنهاييش تنهاي تنهايش نزار
در تاريکی شب ۳ شمع روشن کردم اولی برای بودنت دومی برای ديدنت سومی برای بوسيدنت و در آخر هر ۳ شمع را خاموش کردم ! برای در آغوش گرفتنت !!! ...
من تو را در انتظارم...با چشماني اشنا...از گذشته اي نزديک... تا حس غريب دوست داشتن... هنوز هم سرمست فصل پنجم ديدگان توام... من از پشت فصل زمستان مي ايم دستان بهاريت را به من بسپار تا تمام زندگيم را به سپيدي صداقت پيوند زنم. وقتي اولين لبخند از لبانت مي گذرد
اين حس غريب؛ ماه را بر چارچوب پنجره تنهاييم مهمان کرد. نامت را فرياد خواهم زد... نازنينم! دوست داشتن اسان نيست
حس غريب اتفاقهاي ساده هميشه زود ميگذرند. عکسهاي فرسوده خاطره هاي جواني را به رخ مي کشند. کسي انسوي سرزمين اشتي موسيقي باران را زمزمه ميکند... اما من هنوز فرسنگها راه با بودنت فاصله دارم.
هميشه آرزوهامو تو پر مي كردي... تا اون روز كه ديدمت... خيلي بهت عادت كردم... اگه آن مي شم به خاطره تويه.. اگر مي بيني كه شب و روز تو فكرمي شك نكن... اولين نفري بوودي كه در نگاه اول بهت دل باختم....هر موقع ميام پا اين چت كردن.. مدام آي دي تو نگاه مي كنم كه شايد توو رويام چراغت روشن شه....اولين ادد ليستم بوودي.... اولين روياي من بوودي....اولين كسي بوودي كه يه مرتبه اسيرت شدم...خلاصه بگم كه اولين نفري بوودي كه اينقدر خوب خرت كردم.
كاش در دهكده عشق فراواني بود توي بازار صداقت كمي ارزاني بود كاش اگر گاه كمي لطف بهم مي كرديم مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود دل اگر رفت شبي دعايي بكنيم راز اين شعر نيم مصرع پاياني بود
Ghazviniye divan minevise esmesho mizare KHOSRO & FARHAD
یه رشتیه ازدواج میکنه دوتا زن می گیره . ازش میپرسن یهو چرا دو تا زن گرفتی میگه شاید خونه مهمان آمد
یه تركه ميره در يخچال رو باز ميكنه ميبينه ژله توي يخچال داره ميلرزه. ميگه نترس اومدم آب بخورم!
يه روز يه مسيحی رو کنار يه ترکه دفن ميکنن چند روزه بعد مياد به خواب زنش ميگه آنجل!انجل بابا بياين اين خاکه منو عوض کنين اين بغل دستی من صبح به صبح به من ميگه من که لختم تو که کت وشلوار تنته برو بربری بخر!
اين نوشته، قسمتي از کتيبه ي داريوش كه از خرابه هاي تخت جمشيد به دست اومده! ترجمه ي آن: انرژي هسته اي حق مسلم ماست!
به ترکه ميگنکن :موخفف جی اف چه می شه ! ميگه : گوجه فرنگی
اخونده معلم زبان انگلیسی بوده میخواسته اعداد انگلیسی رو یاد بده.میگه /two/three/four/five/نعوذ بالله sex
یه اصفهانی و تهرانیو ترک داشتن کنار خیابون میشاشیدن.کمیته میا بهشون گیر میده به اصفهانیه میگه داری چکار میکنی؟میگه دارم مینویسم مرگ بر شاه.کمیته میگه خوب اشکال نداره.میره سراغ تهرانیه میگه برادر داری چکار میکنی؟میگه دارم مینویسم استقلال ازادی جمهوری اسلامی .میگه بنویس اشکال نداره.میره سراغ ترکه میگه هی اقا داری چکار میکنی.ترکه هول میشه.نمیدونسته چی بگه.میگه والله من سواد ندارم نمیدونم چی بنویسم بیا شما بگیر بنویس.
اوني كه شب و روز پيش منه تويي اوني كه لپامو سرخ ميكنه تويي اوني كه صداش تا صبح تو گوشمه تويي ...ميكشمت پشه
No comments:
Post a Comment