تبلیغات

Wednesday, May 31, 2006

smsجوک حرفهای عاشقانه (برای خر کردن مردم )و

عشق==========> سر كاريه محبت=====>تظاهره مهربوني=====>مسخرست هميشگي بودن====>دروغه وفا===============>مرده عهد و پيمون=======>دل خوشيه عاطفه=======>تموم شده مهر=======>بابا ديگه سراغ اين يكيو نگير حرفات=====>گذشته ها

balatarin kalameh (eshgh)......por ehsas tarin kalameh(mohabat)......por maena tarin kalameh (negah).......alitarin kalameh(doosti)......talkh tarin kalameh(jodaie).......dardnak tarin kalameh(kheianat).......bad tarin kalameh(tamaskhor).......va ashna tarin kalameh (TO ).......تنهاي تنها


Arom bego : ( Khodaya Man Asheghe Toam Va Be To Niaz Daram , Haminak be Ghalbam Bia ) Ino VASE ADD listet befrset ta emshab 1 mojeze bebini


Torke ba yeki tasadof mikone afsar miad miporse kodoometoon moghaserid ? torke mige valla man khab boodam az in bepors


be ahmadi nejad migan to nemikhahi taghiri tooye chehrat Ejad koni ???? mige , na..... akhe hanooz 2 sal az gharardadam ba chitoz moonde............
عشق چيزي نگو ديگر نگو عاشق شدي ديگر نگو دل داده اي ديگر نگو ، هيچ نگو ......... که من تمام درس هاي عشق را مي دانم از سوختن ،تا تنها ماندن از ديدن رفتن يار تا تنهايي دل از گريه هاي شبانه تا


ميتونم يه چيزی رو بهت بگم؟مطمئن باش از ته قلبم ميگم.هميشه از خدا ميخواستم که تو زندگی يه همراه خوب بهم بده.همراهی که هميشه کنارم باشه و من بتونم به راحتی باهاش ارتباط بر قرار کنم.خدا يکی رو بهم داد.همراه من نوکياست مال تو چيه؟


من تمام هستي ام را در نبرد با سرنوشت در تهاجم با زمان آتش زدم كشتم من بهار عشق را ديدم ولي باور نكردم يك كلام در جزوه هايم هيچ ننوشتم من ز مقصدها پي مقصودهاي پوچ افتادم تا تمام خوبها رفتند و خوبي ماند در يادم من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت


در تمام لحظه هايم هيچ کس غربت تنهائيم را حس نکرد آسمانم غم گرفت هيچ کس برکه طوفانيم را حس نکرد آنکه سامان غزلهايم از اوست بي سر و سامانيم را حس نکرد


نميخوام بگم كه قدر يه دنيا دوستت دارم... چون دنيا يه روز تموم ميشه... نميخوام بگم كه مثل گلي... چون گل هم يه روز پژمرده ميشه... نميخوام بگم كه سياهي چشمات مثل شبهاي پر ستاره اس... چون شب هم بالاخره تموم ميشه... نميخوام بگم كه مثل اب پاك و زلالي... چون اب كه هميشه پاك نميمونه... نميخوام بگم كه دوستت دارم... چون منكه اصلا دوستت ندارم... بلكه من عاشقتم... چقدر سخته هر لحظه با تو بودن اما از تو دور بودن...


اول دستانم را بر کمرت مي زارم بعد لبانم را بر لبانت ميگزارم و با تمام وجدم از عصاره ي تو مي مکم و بلند داد مي زنم دوستت دارم نوشابه


توي زندگي 3 راه رو دنبال کن: 1.دوست داشتن را براي يک تجربه 2.عاشق شدن رو براي يک هدف 3.فراموش کردن رو براي قبول واقعيت


اوني كه شب و روز پيش منه تويي اوني كه لپامو سرخ ميكنه تويي اوني كه صداش تا صبح تو گوشمه تويي ...ميكشمت پشه


من اینجا بس دلم تنگ است ... و هر سازی که می بینم ، بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم ، قدم در راه بی برگشت بگذاریم ... ببینیم آسمان هر کجا ، آیا همین رنگ است ؟!


يه روز دانشمندا داشتن با هم قايم موشک بازي مي کردن. انيشتن چشم مي ذاره و نيوتن ميره پشت سر انيشتن يه مربع به ضلع يک متر مي کشه و توي اون مربع مي ايسته! وقتي شمارش انيشتن تموم ميشه بر مي گرده و نيوتن رو مي بينه! ميگه: نيوتن! سوک سوک! نيوتن ميگه: من نيوتن نيستم! الان ثابت مي کنم! مساحت اين مربع 1 متر در 1 متر ميشه 1 متر مربع و من هم که روي اين مربع ايستادم! بنابراين نيوتن بر متر مربع ميشه 1 پاسکال

می نویسم از تو! از تو ای شادترین ای تازه ترین نغمه عشق تو که سر سبز ترین منظره ای تو که سر شار ترین عاطفه را نزد تو پیدا کردم و تو که سنگ صبورم بودی در تمام لحظاتی که خدا شاهد غصه واندوهم بود به تو می اندیشم! به تو می بالم! روزها می گذرد عشق ما رو به خدایی شدن است رو به بهتر شدن از هر حسی که در این غالم خاکی پیدا می شود دوستت دارم از همین نقطه خاکی تا عرش دوستت دارم از زمین تا به خدا

یه سبد گل یه بغل شعرو ترانه یه نامه, پر از حرفای عاشقانه. عاشقانه؟ عاشقانه!!! یه آسمون آبی یه کوچه , نگاه زیرکانه بوسه های شبانه دوست دارم


لحظه ديدار نزديک است باز من ديوانه ام مستم باز می لرزد ، دستم باز گويی در جهان ديگری هستم آی نخراشيبی به غفلت گونه ام را تيغ آی نپريشی صفای زلفکم را دست آبرويم را نريزی دل ای نخورده مست لحظه ديدار نزديک است


به من نخند يه روز دلت دل به كسي مي بنده بعد مي بيني عاشق شدن گريه داره نه خنده.


سرم را گاهی بگير بين بازوانت نکند يادت برود که سخت نيازمند توام من اگر يادم برود تقصير توست که يادم نمی اندازی تو بايد مرا بارور کنی از تمام خواستن هايم تو خيلی خوبی برای کسی که دوستت دارد

می فهمم که شب ها وقتی غرق می شوم توی خواب ,می آيی به پيشم دستت را حس می کنم که روی پيشانی ام دانه های شبنم می کارد رد بوسه ات هم می سوزاند لبم را تا صبح مثل آتش داغی و مثل آب شفاف اگر تو نبودی تو معنی نداشت تو تمام توی منی اگر می بينی چشمم به در می ماند نه اينکه يادم رفته تو هستی که می دانم هستی در کنارم


ای آنکه همیشه آرزویت دارم با تو هر شب و روز آرزویی دارم نه قدرت آمدن به سویت دارم نه طاقت ندیدن رویت دارم نمی دانم گناهم چسیت که تنهایم گناهم این این است که دوستت دارم


هر روز پسرکي فقير براي سير کردن قلبش سر کوچه اي به گدايي نگاهي مي نشست و دختري نجيب براي دفع هفتاد بلا صدقه اي مي انداخت در کاسه ي چشمانش

No comments: