تبلیغات

Wednesday, July 30, 2008

بچگی یادش بخیر

كوچه خاليست و شب به انتها رسيده ... منم و خلوت يك پنجره و البومى لبريز از خاطرات
كودكى ها يم را ورق مى زنم . وجودم پر مى شود از عطر نجيب سادگى ! روزهايى كه تمام دلخوشى ام
بالا رفتن از درخت انجير حياط بود. حالا ، من مانده ام و حسرت تكرار بچگى ها.............
نفس عميقى مى‌كشم ...........گاهى چه زود دير مى شود.


No comments: