ای وارث خوبیها (بخوان و پند بگیر)و

ای انسان که وارث تمام خوبيهای خداوندی!
ای انسان! آيا هيچ می دانی که سنگ و چوب و درخت و گياه و حيوان و ... هم می توانستی باشی؟!
آيا تو را هيچ باکی از انسان بودنت نيست؟ آيا تو را هيچ نمی شود که اين همه لطف را می بينی و از موضعت، از خودخواهيت، از خودبينی ات، و از خودپرستيت دمی برون نمی آيی!
راستی خدا را، دمی لحظه ای، آنی پرده را کنار بزن؛ ندای شيخ شيراز را گوش ده: "تو خود حجاب خودی از ميان برخيز!"
ای وارث پاک خدا!
ای اشرف مخلوقات!
ای نماينده همه خوبيها در زمين!
بگذار تا اندکی فطرت پاک تو بياسايد و سر و رو در چشمه زلال هدايت الهی شستشو دهد.
آينه های رنگی را فراموش کن! در اين اطاق منشور خود را محبوس و اسير رنگها مکن! نور را درياب! رنگ بی رنگی را بر فکرت، بر جسمت و بر جانت بزن!بی رنگ شو!
رنگ خدا - نور-را درياب!

پاييز فصل خيلي زيبايي است ، درختها ، طبيعت همه عوض مي شن و دارن مي گن كه تو اين دنيا هيچي هميشگي نيست جز ذات اقدس الهي ……. برگهاي لطيف و سبز درختان تبديل مي شن به برگهايي رنگارنك و خشك اما چقدر رنگ ها شون زيباست ………… درختي كه تنها يك رنگ بود حالا شده هزار رنگ ، رنگا وارنگ ……… هيچ دقت كرديد كه هر گوشهء اين طبيعت چقدر زيباست؟ البته به شر طه اين كه خوب نگاه كنيم ، چقدر حرف برا ما داره؟ چقدر نكته ها به ما ياد مي ده؟ خوب بشنويم………

وقتي كه سوزو سرماي زمستون روي صورتمون مي خوره چه احساسي پيدا مي كنيد؟
ساده ترين حس ، حس سرماست ، حس سرخ شدن گونه هاست ،ترك بر داشتن پوسته………… اما اگه خوب نگاه كنيد مي بينيد كه اين سرما و سوزش وقتي كه محكم رو صورتمون مي خورن مي خوان كه با ما حرف باشه بزنن ، سرما خشن نيست بلكه اين ذات وجوديشه كه اينجوري
……………….مي دونيد اين سرما و سوزش چي مي خواد به ما بگه؟ مي خواد بگه كه قدره گرماي تابستون رو بدونيد ……….. شايد اين حرفا خيلي ساده باشه……………ولي تو دلش خيلي نكته ها نهفته است ………مثلاٌ اينكه قدر چيزايي رو كه داريم بدونيم قبل از اينكه اونها رو از دست بديم …….. و خودمون رو همونطور كه هستيم قبول كنيم و باور داشته باشيم كه با توكل به خدا و تلاش و پشتكارمون مي تونيم بهترينه بهترين ها باشيم.