تبلیغات

Thursday, November 02, 2006

نوشته ای از تهمینه

خیلی سخته اون چیزی که تادیشب بودیادگاری
صبح بلند شی وببینی که دیگـه دوسـش نـداری
خیلی سخته که نباشـه هیـچ جایـی بـرای آشـتی
بی وفاشه اون کسی که جونتو واسش گذاشتـی
خیلی سخته اون کسی که اومدو کردت دیوونه
هوسـاش وقتـی تمـوم شـد بـره وپـیـشت نمونـه
خیلی سخته که عزیزی یه شب عـازم سفـرشه
تازه فردای همون روزدوسته عاشقش باخبرشه
خیلی سختـه تـوی پـائـیــز با کسـی آشنــا شـی
اماوقتی که بـهـارشد یه جوری ازش جدا شـی
خیلی سخته یه غریبـه به دلـت یـه وقت بشینـه
بعدبه اون بگی که چشمات نمی خواداونوببینه

No comments: